بازار تهران بازاری است قدیمی واقع در مرکز شهر تهران در منطقه ۱۲ شهری تهران. این بازار در میان خیابانهای مولوی در جنوب، سیروس(مصطفی خمینی) در شرق، بوذرجمهری(پانزده خرداد) در شمال و خیام در غرب قرار گرفتهاست. در تقاطع این خیابانها میدان محمدیه، چهارراه مولوی و چهارراه سیروس قرار گرفتهاند. میدان پانزده خرداد در بیرون از محدوده بازار و سبزهمیدان در محدوده بازار قرار گرفتهاست.
بازارتهران یادگار دوران ناصرالدین شاه قاجار است که در میانه سلطنت پنجاه ساله خود یک شهرساز فرانسوی را مامور کرد که نقشهای از دارالخلافه ناصری تهیه کند. به ظاهر گرما، گرمای تابستان های تهران است که ساخت بازاری مسقف را ایجاب میکند و سرمایه داران و اشراف هم به وقف تیمچهه و بازارچهها بر آن میافزایند، ناصرالدین شاه هم عمارتی بزرگ به سبک "اپراخانههای فرنگ" برای تعزیه و برگزاری مراسم رسمی در نزدیکی آن میسازد (تکیه دولت) و بزرگترین مسجد را چسبیده به آن برپا میدارند (مسجد امام خمینی) تا در نزدیکی کاخهای سلطنتی، شهری شکل گیرد.
گذرگاههای اصلی بازار: از جمله این بازارها، بازار بزرگ، بازار امیر، بازار عباسآباد، بازار زرگرها، بازار کفاشها، حمام چال، مزینی، بازار زید، پاچنار، فراشباشی (نظام)، کبابیها، باقرپور، بازار نجارها، حضرتی، نوروزخان، بازار مسجد جامع، بازار بینالحرمین، چهارسوق، خیاطها، (حاجی ابوالفضل)، غریبان، منوچهرخانی میباشند.
جهانگردان و دیپلماتهای خارجی مقیم تهران، از اواخر قرن نوزدهم، بازار مسقف این شهر را به عنوان دیدنیترین نقطه پایتخت ایران توصیف کردهاند، بازاری که تجارت تمامی تولیدات داخلی و کالاهای وارداتی کشور بدان ختم میشد و صنایع کوچک در آن شکل میگرفتند.
بازاری که روزگاری مجمع هنرمندان و استادان نامی صنایع ظریف بود و در طول زمان صنعت گران و هنرمندان از آن رخت برکشیدند و چنان که از رومههای دوران مشروطیت برمیآید کسانی نگران فراوانی کالاهای وارداتی خارجی در آن شدند، کالاهای پلاستیکی، کفشها و لباسهای کارخانه دوز، ظروف سبک وزن و کالاهای وارداتی از زیر و بالای آن میجوشد، حتی روابط انسانی و قوانین حاکم بر دادوستد در آنجا دگرگون شده است، اما در برابر تغییر شکل ظاهری همچنان مقاومت میکند.
گرچه امروز هم جهانگردانی که به تهران سر میزنند، از جمله دیدنیهایشان بازار تهران است اما در آن جز فرش، طلا و گاهی عتیقههای بیشتر ساختگی چیز زیادی برای خریدن وجود ندارد. چند سقاخانه بیآب،کتابخانه ومهمتر از همه موزه حاج حسین آقاملک که همچنان پر از بدایع کتابهای خطی و اشیای عتیقه است.
لینک به بیرون:
http://www.ferrypress.com/musicvideo.php?vid=85309262d
موزه ای که به یاد کشتارهای بیرحمانه ژاپنی ها در سال 1973 میلادی در جنوب غربی نانجینگ تاسیس شده است در آن زمان ژاپنی ها به مدت 6 هفته چین را محاصره کردند. سربازهای ژاپنی 300000 مرد، زن و کودک چینی را مورد ، شکنجه قرار داده . و یا به قتل رساندند.
امروزه مردم چین یاد و خاطره کشته شدگان این حادثه تلخ را گرامی می دارند. در این موزه تصاویر، مجسمه ها و شرح خاطرات بازماندگان در دسترس بازدیدکنندگان قرار می گیرد. و اعلام برائتی از کشتار مردم بی دفاع می باشد. و به صورت یکی از دیدنی های چین در آمده است. هر چند که یادآور یک برگ ننگین تاریخ می باشد.
این بنای تاریخی شامل سه بخش: نمایشگاه در فضای باز، بقایای اسکلت قربانیان و یک سالن اسناد تاریخی است.در بخش نمایشگاه تعدادی مجسمه، کندهکاریهای برجسته و هم چنین یک دیوار بزرگ که اسامی قربانیان روی آن نوشته شده است وجود دارد. سالن اسناد حاوی یک مجموعه عظیم از تصاویر، اشیا، نمودارها، فیلمهای مستند از کشتار نانجینگ است.
قلعه بابک در 50 کیلومتری شمال شهرستان اهر و سه کیلومتری جنوب غربی شهرستان کلیبر بر فراز قله کوهستانی در حدود 2300 تا 2700 متر بلندتر از سطح دریا قرار دارد. این قلعه در زمان ساسانیان ساخته شده و نام خود را از اسم بابک خرمدین، رهبر مقابله با مهاجمین عرب تا سال ۸۹۳ میلادی، گرفته است.
مسافت راه کلیبر به قلعه با اینکه از 3 کیلومتر نمی کند ولی بسیار دشوار است و به هنگام عبور باید گردنه ها و گذرهای خطرناکی را پشت سر گذاشت.
قبل از رسیدن به دروازه قلعه و ورود به بنای مستحکم دژ باید از معبری عبور کرد که به صورت دالانی است و از سنگ های منظم طبیعی شکل گرفته و تنها گنجایش عبور 1 نفر را دارد و دو نفر به سختی می توانند از آن بگذرند.
برای نفوذ به داخل تنها راه ورود دروازه اصلی است و از کوهستان امکان وارد شدن به قلعه وجود ندارد. با گذر از دروازه ورودی جهت رسیدن به دژ اصلی باید از گذرگاهی گذشت تا به مدخل ورودی قلعه رسید، مسیری صعب العبور که از یک سمت مشرف به دره ای است با جنگل های تنگ و ژرفایی در حدود 400 متر که به صورت تیغه و دیواره تا قعر دره ادامه دارد.
بنای دژ که دو طبقه و سه طبقه است که پس از ورودی قرار گرفته است و پس از آن تالار اصلی وجود دارد که اطراف آن را هفت اتاق فرا گرفته است، اتاقهایی که به تالار مرکزی راه دارند. در قسمت شرقی دژ تاسیسات دیگری مرکب از اتاقها و آب انبارها ساخته شده است. سقف آب انبارها با طاق جناغی و گهوارهای استوار شدهاند. محوطه داخلی آنها نیز به وسیله نوعی ساروج غیر قابل نفوذ گردیده و به هنگام زمستان از برف و باران پر شده و در تابستان و هنگام مضایق و محاصرهها از آب آنها استفاده میشد. در سمت شمال غربی دژ پلکانهایی سرتاسری وجود داشته که اکنون ویران شده و قسمتهایی از آن بیرون خاک است و تنها راه صعود به بخشهای مرتفعتر بناست.
از آثار معماری و برخی از سنگ های زبره تراش و روش چفت و بست سنگ ها و ملات ساروج و اندود دیوارها از نوعی گچ و خاک می توان به یقین اظهار داشت که ساختمان این دژ و قلعه در روزگار اشکانیان و بخصوص ساسانیان ساخته شده است. در قرون دوم و سوم و تا چند قرن پس از آن مورد تعمیر و مرمت قرار گرفته و تغییراتی در آن به وجود آمده و الحاقاتی در بنا ایجاد شده است.
یک گردشگر کانادایی کلیبر را اینگونه توصیف میکند، "شهری دورافتاده و خواب آلود در میان کوههای سر به فلک کشیدهای که قلههایشان در زیر مه غلیظ از دیده پنهان شده اند. . مکانی است عالی؛ به طراوت و سر سبزی انگلیس و ورای ذهنیت ما از طبیعت کویری و خشک ایران."
لینک به بیرون:
http://www.aparat.com/v/uhOJM
کاخ عالی قاپو یکی از بناهای تاریخی اصفهان در ضلع غربی میدان نقش جهان و روبروی مسجد شیخ لطفالله قرار دارد که یکی از شاهکارهای معماری دوره صفوی در قرن یازدهم میباشد، پس از انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان در سال های 973 تا 977 شروع به ساخت کردند این کاخ دروازه مرکزی کلیهی قصرهایی است که در دوره صفویه در میدان امام احداث شدهاند. این بنا که دردوره شاه عباس اول ایجاد شد ابتدا ساختاری ساده داشت اما با گذشت زمان در دوره جانشینان وی تغییراتی در آن داده شد: طبقاتی به آن افزوده شد، ایوان ستون دار نیز بعدا به آن اضافه شد این کاخ اکنون دارای 6 طبقه است که هر طبقه دارای تزئینات خاصی است. عالی قاپو از دو کلمه "عالی" و"قاپو" ساخته شده است که یک کلمه ترکی به معنای درگاه بلند یا سر در بلند است.
در طرفین در ورودی عمارت شش طبقه دو سکوی سنگی وجود دارد. کتیبه ای نیز در بالای در ورودی قرار گرفته است که قسمتی از آن با گذشت زمان از بین رفته است. کرباسی که پس از در ورودی قرار گرفته سقفی بلند به اندازه مدخل جلویی ساختمان دارد. در همین کرباس مقابل در ورودی عمارت اصلی دری دیگر با دو سکو در طرفین هست که کرباس را به حیاط پشت ارتباط می دهد. بالای این در پنجرهای مشبک قرار دارد که از آن نور به داخل کرباس می تابد. اتاق های اطراف همین کرباس در حقیقت محل ادارات دولتی بوده است.
دو راه پله مارپیچ در دو گوشه طبقه اول راه های ارتباطی را تشکیل میدهند. بالای طبقه اول چهار طبقه هست که هر دو طبقه علاوه بر اتاق هایی که دارند دارای تالار بزرگ هستند. نخستین تالار به وسیله دری بزرگ به ایوان بخش جلویی عمارت باز میشود. بر در دیوار این تالار نقوشی زیبا و رنگارنگ وجود دارد که اغلب از آثار رضا عباسی است. علاوه بر مینیاتورهای کار هنرمند معروف عصر صفوی رضا عباسی، گچبری های آخرین طبقه است که تالار آن به «اتاق موسیقی» یا «اتاق صوت» نیز معروف است.
آستانه کاخ عالیقاپو از دیدگاه کمپفر:
کاخ عالیقاپو دارای آستانهای از جنس مرمراست که در تکریم و اجلال پادشاه سهم عمدهای دارد و عابرینی که میخواهند بدون شرفیابی به خدمت شاه برسند در آنجا به زمین میافتند و آستانه را میبوسند بنابرین همه سعی میکنند کفششان به آستانه نخورد وگرنه نگهبان آنان کتک جانانهای میزند.
نگاشته شده توسط: هتل نارنجستان
بازار تهران بازاری است قدیمی واقع در مرکز شهر تهران در منطقه ۱۲ شهری تهران. این بازار در میان خیابانهای مولوی در جنوب، سیروس(مصطفی خمینی) در شرق، بوذرجمهری(پانزده خرداد) در شمال و خیام در غرب قرار گرفتهاست. در تقاطع این خیابانها میدان محمدیه، چهارراه مولوی و چهارراه سیروس قرار گرفتهاند. میدان پانزده خرداد در بیرون از محدوده بازار و سبزهمیدان در محدوده بازار قرار گرفتهاست.
بازارتهران یادگار دوران ناصرالدین شاه قاجار است که در میانه سلطنت پنجاه ساله خود یک شهرساز فرانسوی را مامور کرد که نقشهای از دارالخلافه ناصری تهیه کند. به ظاهر گرما، گرمای تابستان های تهران است که ساخت بازاری مسقف را ایجاب میکند و سرمایه داران و اشراف هم به وقف تیمچهه و بازارچهها بر آن میافزایند، ناصرالدین شاه هم عمارتی بزرگ به سبک "اپراخانههای فرنگ" برای تعزیه و برگزاری مراسم رسمی در نزدیکی آن میسازد (تکیه دولت) و بزرگترین مسجد را چسبیده به آن برپا میدارند (مسجد امام خمینی) تا در نزدیکی کاخهای سلطنتی، شهری شکل گیرد.
گذرگاههای اصلی بازار: از جمله این بازارها، بازار بزرگ، بازار امیر، بازار عباسآباد، بازار زرگرها، بازار کفاشها، حمام چال، مزینی، بازار زید، پاچنار، فراشباشی (نظام)، کبابیها، باقرپور، بازار نجارها، حضرتی، نوروزخان، بازار مسجد جامع، بازار بینالحرمین، چهارسوق، خیاطها، (حاجی ابوالفضل)، غریبان، منوچهرخانی میباشند.
جهانگردان و دیپلماتهای خارجی مقیم تهران، از اواخر قرن نوزدهم، بازار مسقف این شهر را به عنوان دیدنیترین نقطه پایتخت ایران توصیف کردهاند، بازاری که تجارت تمامی تولیدات داخلی و کالاهای وارداتی کشور بدان ختم میشد و صنایع کوچک در آن شکل میگرفتند.
بازاری که روزگاری مجمع هنرمندان و استادان نامی صنایع ظریف بود و در طول زمان صنعت گران و هنرمندان از آن رخت برکشیدند و چنان که از رومههای دوران مشروطیت برمیآید کسانی نگران فراوانی کالاهای وارداتی خارجی در آن شدند، کالاهای پلاستیکی، کفشها و لباسهای کارخانه دوز، ظروف سبک وزن و کالاهای وارداتی از زیر و بالای آن میجوشد، حتی روابط انسانی و قوانین حاکم بر دادوستد در آنجا دگرگون شده است، اما در برابر تغییر شکل ظاهری همچنان مقاومت میکند.
گرچه امروز هم جهانگردانی که به تهران سر میزنند، از جمله دیدنیهایشان بازار تهران است اما در آن جز فرش، طلا و گاهی عتیقههای بیشتر ساختگی چیز زیادی برای خریدن وجود ندارد. چند سقاخانه بیآب،کتابخانه ومهمتر از همه موزه حاج حسین آقاملک که همچنان پر از بدایع کتابهای خطی و اشیای عتیقه است.
لینک به بیرون:
http://www.ferrypress.com/musicvideo.php?vid=85309262d
موزه ای که به یاد کشتارهای بیرحمانه ژاپنی ها در سال 1973 میلادی در جنوب غربی نانجینگ تاسیس شده است در آن زمان ژاپنی ها به مدت 6 هفته چین را محاصره کردند. سربازهای ژاپنی 300000 مرد، زن و کودک چینی را مورد ، شکنجه قرار داده . و یا به قتل رساندند.
امروزه مردم چین یاد و خاطره کشته شدگان این حادثه تلخ را گرامی می دارند. در این موزه تصاویر، مجسمه ها و شرح خاطرات بازماندگان در دسترس بازدیدکنندگان قرار می گیرد. و اعلام برائتی از کشتار مردم بی دفاع می باشد. و به صورت یکی از دیدنی های چین در آمده است. هر چند که یادآور یک برگ ننگین تاریخ می باشد.
این بنای تاریخی شامل سه بخش: نمایشگاه در فضای باز، بقایای اسکلت قربانیان و یک سالن اسناد تاریخی است.در بخش نمایشگاه تعدادی مجسمه، کندهکاریهای برجسته و هم چنین یک دیوار بزرگ که اسامی قربانیان روی آن نوشته شده است وجود دارد. سالن اسناد حاوی یک مجموعه عظیم از تصاویر، اشیا، نمودارها، فیلمهای مستند از کشتار نانجینگ است.
نگاشته شده توسط: هتل نارنجستان
قلعه بابک در 50 کیلومتری شمال شهرستان اهر و سه کیلومتری جنوب غربی شهرستان کلیبر بر فراز قله کوهستانی در حدود 2300 تا 2700 متر بلندتر از سطح دریا قرار دارد. این قلعه در زمان ساسانیان ساخته شده و نام خود را از اسم بابک خرمدین، رهبر مقابله با مهاجمین عرب تا سال ۸۹۳ میلادی، گرفته است.
مسافت راه کلیبر به قلعه با اینکه از 3 کیلومتر نمی کند ولی بسیار دشوار است و به هنگام عبور باید گردنه ها و گذرهای خطرناکی را پشت سر گذاشت.
قبل از رسیدن به دروازه قلعه و ورود به بنای مستحکم دژ باید از معبری عبور کرد که به صورت دالانی است و از سنگ های منظم طبیعی شکل گرفته و تنها گنجایش عبور 1 نفر را دارد و دو نفر به سختی می توانند از آن بگذرند.
برای نفوذ به داخل تنها راه ورود دروازه اصلی است و از کوهستان امکان وارد شدن به قلعه وجود ندارد. با گذر از دروازه ورودی جهت رسیدن به دژ اصلی باید از گذرگاهی گذشت تا به مدخل ورودی قلعه رسید، مسیری صعب العبور که از یک سمت مشرف به دره ای است با جنگل های تنگ و ژرفایی در حدود 400 متر که به صورت تیغه و دیواره تا قعر دره ادامه دارد.
بنای دژ که دو طبقه و سه طبقه است که پس از ورودی قرار گرفته است و پس از آن تالار اصلی وجود دارد که اطراف آن را هفت اتاق فرا گرفته است، اتاقهایی که به تالار مرکزی راه دارند. در قسمت شرقی دژ تاسیسات دیگری مرکب از اتاقها و آب انبارها ساخته شده است. سقف آب انبارها با طاق جناغی و گهوارهای استوار شدهاند. محوطه داخلی آنها نیز به وسیله نوعی ساروج غیر قابل نفوذ گردیده و به هنگام زمستان از برف و باران پر شده و در تابستان و هنگام مضایق و محاصرهها از آب آنها استفاده میشد. در سمت شمال غربی دژ پلکانهایی سرتاسری وجود داشته که اکنون ویران شده و قسمتهایی از آن بیرون خاک است و تنها راه صعود به بخشهای مرتفعتر بناست.
از آثار معماری و برخی از سنگ های زبره تراش و روش چفت و بست سنگ ها و ملات ساروج و اندود دیوارها از نوعی گچ و خاک می توان به یقین اظهار داشت که ساختمان این دژ و قلعه در روزگار اشکانیان و بخصوص ساسانیان ساخته شده است. در قرون دوم و سوم و تا چند قرن پس از آن مورد تعمیر و مرمت قرار گرفته و تغییراتی در آن به وجود آمده و الحاقاتی در بنا ایجاد شده است.
یک گردشگر کانادایی کلیبر را اینگونه توصیف میکند، "شهری دورافتاده و خواب آلود در میان کوههای سر به فلک کشیدهای که قلههایشان در زیر مه غلیظ از دیده پنهان شده اند. . مکانی است عالی؛ به طراوت و سر سبزی انگلیس و ورای ذهنیت ما از طبیعت کویری و خشک ایران."
لینک به بیرون:
http://www.aparat.com/v/uhOJM
درباره این سایت